مهلاک

ساخت وبلاگ
دقیقاً مثل همیشه...خوابای تکراری پُر از تصویر و تخیل! شب بود‌... داشتیم توو جاده میرفتیم، نمیدونم کجا؟! سرعت ماشین خیلـی کم بود. بارون نمی اومد اما جاده کاملاً خیس شده بود. ماه عینِ خورشیـد می درخشید‌.خواستم از پشت شیشه نگاه کنم، اما نشد‌... مثل خورشید چشمامو میزد!! مادرم صندلیو خوابونده بود وپاهاشو دراز کرده بود روی داشبورت هرچند دقیقه یه تکونی میخورد. انگار که داشت خوابِ غرق شدن می دید شایـد هم تصادف! شاید هم مرگ! شیشه ها‌‌‌ نیمه باز بود، گاهـی‌چندتا برگ میومد داخل! میخورد توی صورت خواهرم‌... اونم خوابیده بود و هر از چند گاهی دستشو میگرفت جلوی صورتش مهلاک...ادامه مطلب
ما را در سایت مهلاک دنبال می کنید

برچسب : کابوس,کابوس خیابان الم,کابوس شبانه در بزرگسالان,کابوس دشمن هک شده,کابوس دشمن,کابوس چیست,کابوس در خیابان الم,کابوس های شبانه,کابوس گیر,کابوس پیش از کریسمس, نویسنده : mahlako بازدید : 10 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 21:47

ما کل شـــــب رو پیش هم بودیم              تا صبح شد احساســــــمون برگشت یادم نمـــــــــی ره آخریــــــن بار و              نسکافه‌مون رو میز، ساعت، هــشت از آبــــــــــــروی رفته ترسیـــــدی              از ضــــرب سیــــــلی هـــــای آقاجون یک شهر مارو لخـــــــت باهم دید              ریز و درشــــــت و نصـفه ی تــــهرون با استرس گفتی: نمی ترسی؟!             گفتم منو ترس؟ ســــاده ای دختـر؟! گفتم نمی ترســم که آروم شی             من سکـته کردم لحـــــــــــــظه ی آخر کل وجـــــــودم ترس بود و ترس             احساس می کردم که می م مهلاک...ادامه مطلب
ما را در سایت مهلاک دنبال می کنید

برچسب : ما معنى كل شبر بندر,كل ماواجهت شبيهك استحيت,كل ماشبيت نار المحبه مع حبيب,كل ما اشبط الباب يخبط,كل ما شبت الباب يخبط,كل ما يخص شبكات النت,كل ما يخص شبكات الكمبيوتر,كل ما يخص شبكات الانترنت,كل ما يخص شبكات الوايرلس,كل ما واجهت شبيهك, نویسنده : mahlako بازدید : 50 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 21:47

هوس مرگ می کنم هرشب بی تفاوت به دید آدم ها   هوس مُردنی فجیعه فجیع توو اتاق خودم! خودم تنها     «بستگی داره که بری امشب یا بمونی واینجا باشی   بستگی داره تو بخوای اصلاً صبح فردا کنار من پا شی؟!»     با خودم (دلم)حرف می زدم اون شب به خودم رازهامو میگفتم   تاشنیدی صدامو فهمیدی فرق کردم...حسابی آشفته م     خسته بودی ! صدات میلرزید بی خبر از وجود مشکل ها   گفته بودم (.....)؟! با غصه مکث کردی وبعد گفتی: هـا؟؟     تا ته قصه مونو فهمیدم تا ته قصه سردی وغم بود   پای گوشی شنیدی هق هقمو اون صداها از عمق قلبم بود     حرف هاتو قشنگ یادم هست توو همین شعر قایمش کردم   تو نباید دوب مهلاک...ادامه مطلب
ما را در سایت مهلاک دنبال می کنید

برچسب : هوس مرگ,هوس مرگ فیسبوک,هوس مرگ دارم, نویسنده : mahlako بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 21:47

یک اشتباه محض، احساسی که می میرد مردی که دستش را به روی سینه می گیرد   وجدان ناراحت که با من بوده تا حالا بغض عجیب وچهره ی ناراحت مهلا   احساس دلتنگی ِ من در لحظه ای از شب گرمی دستانت و شاید سوزشی از تب   همدردیِ من با زنِ تنهای همسایه  لبریزیِ این شعر از احساس و آرایه   اعدام حسی شاعرانه، رو به روی جمع سنگینیِ بغضی مشابه در گلوی جمع   تکرار کابوسی که دیشب با تو می دیدم هرچند تنها، مثل قبلاً، سخت خوابیدم   باید نگاهم را به چشمت قفل میکردم ای کاش می گفتم که بگذارید برگردم مهلاک...ادامه مطلب
ما را در سایت مهلاک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahlako بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 21:47

دیوار های خط خطی، اشکال نامفهوم  حل میشوی در معده ی  آینده ای مسـموم   هر لحظه ات آبستن از غم های مردانه موی سیاهت تا ابد در حسرت شانه   پیغامگیرت خسته از تکرار و برگشتن هر قسمتی از خاطرات خیس را گشتن    عاشق شدی، از رفتنش، از مرگ میترسی مثل درخت از خودکشیِ برگ میترسی   درکوی و کوچه، هاج و واج و گیج و سرگردان بازار میوه، مسجد و چند تا دبیرستان   یک بچه ی بیچاره می کوبد به ماشینت اما تو غرق گریه با موزیک غمگینت   حس می کنی در می زند، درخانه ای شاید اما صدای بوق ها.... دیوانه ای شاید     گم میشوی در خاطرات چند سال بعد اوج فشار استرس روی پدال بعد   با خودکشی هم ا مهلاک...ادامه مطلب
ما را در سایت مهلاک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahlako بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 21:46

مرگ یک زن کنار راه آهن سوتِ دنباله دار و تیز قطار شاخه ای از شقایق وحشی چشم های کشیده اش به کنار   چرک های سیاه ناخن او چهره ای له شده شبیه خودم یک علامتْ سوال روی سرش پاسخ فوری و صریحِ خودم     پاکتِ نیمه باز سیگاری دورتر از جنازه چند قدم توی چشمی کشیده می دیدم چهره ی چند سال بعدِ خودم     لاشه ی یک فرشته روی زمین گریه ی کودکی برای نماز این خیالات پوچ ‌و بی معنی پیچ‌وتاب مسیرِ تنگِ هراز     چند‌‌ لحظه سکوت و خاموشی جسم خالیِ تونلی خلوت وقت محدود خوردن لب ها  یک قطار خیس از شهوت     هر مسافر کنار جفت خودش مرد با مرد و زن با زن من که تنها به فکر سیگارم آخرین مهلاک...ادامه مطلب
ما را در سایت مهلاک دنبال می کنید

برچسب : مرگ یک زن در بیمارستان مادر یزد,مرگ یک زن در ایل گلی تبریز,مرگ یک زن باردار در سردشت,مرگ یک زندگی,مرگ یک زن در سردشت,مرگ یک زن در صف مرغ,مرگ وارونه یک زنجره نیست,مرگ وارونه يك زنجره نيست,مرگ پایان یک زنجره نیست,مرگ وارونه ی یک زنجره نیست, نویسنده : mahlako بازدید : 16 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 21:46